الف: خانوادة هر دو نفر، از نظر فرهنگی و سنتهای رایج، نزدیک به هم باشند. تا سر حد امکان، تمکن مالی و خانواده، متناسب با یکدیگر باشد. اگر هر دو نفر اهل یک شهر نبودند، لااقل در سایر زمینه ها و آداب و رسوم، نزدیک به هم باشند. دید گاه های دو خانواده از نظر مذهبی، سیاسی، اجتماعی و معاشرتی نزدیک به هم باشند. تناسب جسمی، شکل، قیافه و اندام آنها به هم نزدیک باشد، تا حدی که تفاوت های موجود یکسان نباشد. از نظر سن و سال متناسب باشند و به اصطلاح عامه به هم بیایند. از نظر میزان تحصیلات، اختلاف درجه فاحش نداشته باشند. اختلاف سلیقه در انتخاب محل سکونت یا محل کار نداشته باشند.
ب: داشتن شرایط فوق، به یک زندگی ایده ال کمک می کند، ولی لزوماً اینها شرایط لازم و کافی نیستند. بنابراین به شرایط فردی زیر که مربوط به اخلاق شان بوده و از خصوصیات شخصی شان می باشد. باید توجه بیشتری داشته باشند. از نظر طرز تفکر و اندیشه اجتماعی به هم نزدیک باشند.
دیدگاهشان به زندگی یکسان باشد. تفاوت های شخصیتی و خصوصیات های رفتاری فاحشی نداشته باشند. تا آنجا که مقدور است بهره ی هوشی آنها نزدیک به هم باشد. دارای دیدگاههای سیاسی، گرایش های اعتقادی و افق های فکری یکسانی باشند. هر دو نفر استقلال فردی داشته باشند. یعنی شخصاً در امور زندگی تصیمی بگیرند، نه با دهن بینی و تقلید از دیگران.
در خانواده ی آنها پدر سالاری یا مادر سالاری به صورت مطلق، وجود نداشته باشد.
از نظر تفکرات مذهبی در دو قطب مختلف هم نباشند. که این مورد بسیار مسئله ساز است!