www.tarhebartar.ir
< جایگاه عشق در ازدواج - رنگ طالبی بوی خدا دارد !
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دلها را روى آوردن و روى برگرداندنى است اگر دل روى آرد آن را به مستحبات وادارید ، و اگر روى برگرداند ، بر انجام واجبهاش بسنده دارید . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----271425---
بازدید امروز: ----15-----
بازدید دیروز: ----14-----
رنگ طالبی بوی خدا دارد !

 

نویسنده: محمد
پنج شنبه 87/2/5 ساعت 8:20 صبح

 

یکى از مسائلى که همیشه ذهن مرا به خود مشغول مى‏کند، جایگاه عشق در ازدواج است.  به راستى عشق چیست؟ آیا عشق، گناه است؟ آیا ازدواج بدون عشق ، مى‏تواند معنایى داشته باشد؟ عشق باید قبل از ازدواج به وجود آید و یا بعد از آن؟ آیا هر عشقى ضرورتاً باید منجر به ازدواج شود؟ آیا عشق لزوما باید انسان را به طرف انسانى دیگر سوق دهد؟ عشق به چه عواملى بستگى دارد و چگونه به وجود مى‏آید؟ عشق چگونه استمرار مى‏یابد و چگونه خاتمه مى‏یابد و یا چگونه رشد پیدا کرده، به تعالى مى‏رسد؟

 

عشق، عالى‏ترین تجلى روح انسان

به راستى عشق چیست؟ عشق را مى‏توان جاذبه و کشش قلبى انسان به سوى کمال و جمال دانست. زیبایى ، یکى از کمالات است و زیباى مطلق ، خداست. عشق را جز با عشق نمى‏توان شناخت. عشق را جز عاشق نمى‏تواند درک کند؛ اما براى نزدیک شدن موضوع به ذهن ، مى‏توانیم از مثال‏هاى موجود در مراتب پایین‏تر موجودات زنده استفاده نماییم.

 

جذبه ی پروانه به سوى شمع، کشش شاخ و برگ درختان به سوى نور، کشش ریشه‏ها به سمت خاک ، گرایش انسانى که در تاریکى قرار مى‏گیرد ، به سوى هر نقطه ی نورانى ، کشش برخى حیوانات به طرف جریان‏ها و میدان‏هاى مغناطیسى و نظایر آن، مى‏توانند نمونه‏هایى از این قبیل باشند.

 

عشق در مرتبه‏اى بسیار عالى‏تر و به عنوان عالى‏ترین تجلى عالم هستى ، قلب انسان را به سوى کمال و زیبایى مطلق سوق مى‏دهد. انسان را خدا به گونه‏اى آفریده است که وقتى به سوى نور وجود مطلق متمایل مى‏شود ، با تمام وجود به سمت آن کشیده مى‏شود. به این ترتیب، عشق کشش قلب انسان به سوى خداوند است.

 

حب یا عشق، ماهیتى انسانى دارد و هدف اصلى آن نیز خداست؛ ولى این که چرا عشق که اصالتاً مى‏باید متوجه خدا باشد، به انسان‏ها تعلق پیدا مى‏کند، سوالى است که مى‏توان به این طریق به آن پاسخ داد

 

 عشق در مراتب پایین‏تر انسانى به سمت نشانه‏هایى از جمال و کمال الهى که در انسان‏ها به ودیعه گذاشته شده است، متوجه مى‏شود. انسانى که هنوز نمى‏تواند درکى از جمال و کمال مطلق داشته باشد ، لاجرم به سوى جمال‏هاى عینى و قابل رؤیت کشیده مى‏شود و به سوى کمالات و عواطف انسانى که نشانه‏هایى از رأفت الهى در وجود انسان هستند، سوق پیدا مى‏کند. به عبارت دیگر، عشق یک انسان به انسان دیگر، اگر خالى از هواها و امیال باشد، نشانه‏اى از عشق به کمال مطلق است.

 

عشق یا هواى نفس

با توضیحى که دادیم ، عشق را مى‏باید عامل تکامل‏بخش انسان بدانیم. بنابراین ، باید آن را از ارضاى نیازهاى معمولى و مشترک حیوانى متمایز نماییم. اگر ما براى رفع نیازهاى خود به چیزى یا به انسانى نیازمند باشیم ، این نیاز میان ما و آن شى‏ء یا انسان، نوعى وابستگى ایجاد مى‏کند؛ ولى این وابستگى را نباید با کشش عاشقانه یکى بدانیم و این را باید از نوع هواى نفس بدانیم؛ حال آن که عشق از جمله صفات برتر و متعالى انسانى است. هدف هواى نفس، ارضاى خویشتن است؛ ولى هدف عشق، بقا و حضور معشوق است؛ حتى اگر به فناى عاشق بینجامد. بنابراین، ملاک مشخص براى تمیز بین عشق و کشش امیال، در همین است که عاشق درصدد رضایت معشوق است و نه رضایت خویش. عاشق وقتى با معشوق کامل مواجه مى‏شود، مى‏خواهد همه چیز و حتى خود را از دست بدهد و عبارت معروف حافظ که مى‏گوید:

 

میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست

تو خود حجاب خودى، حافظ از میان برخیز

 

اشاره به این دارد که مى‏باید فردیت فرد و خود بودن او نیز زایل شود تا معشوق نزد وى تجلى کامل بیابد. با این توصیف، باید عشق یک انسان به انسان دیگر را از تمایلات و کشش‏هاى مبتنى بر نیازهاى وى ، منفک و مجزا کرد. به این ترتیب است که اگر فردى نشانه‏اى از عشق را در دل خویش نسبت به فردى دیگر دارد ، مى‏باید در درجه ی اول به معشوق خود بیندیشد و نه به خویشتن خویش. اگر براى ارضاى تمایل خود ، معشوق را به صورت‏هاى مختلف قربانى مى‏کند و از آن جمله دست به عملى مى‏زند که آبروى وى را خدشه دار مى‏سازد ، باید مطمئن باشد که این عشق نیست؛ بلکه یک کشش از نوع حیوانى است.

 

عشق مکمل ازدواج است

با این بحث، به موضوع جایگاه عشق در ازدواج وارد مى‏شویم. سؤال این است که اگر کسى فردى از جنس مخالف را دوست بدارد و به راستى عاشق او باشد ، آیا این امر مى‏تواند تنها عامل تعیین کننده ی ازدواج آن دو به شمار آید؟ باید در پاسخ بگوییم : نه ؛ زیرا ازدواج در حقیقت نوعى مشارکت اجتماعى است که در آن، دو انسان مى‏باید از جهات گوناگون با یکدیگر تناسب عملى داشته باشند که از آن جمله ، تناسب اعتقادى ، اجتماعى ، عقلانى ، تحصیلى و... است. انسان در ازدواج ، تمامى نیازهاى سطوح مختلف خود را از ابتدایى‏ترین نیازهاى حیوانى تا عالى‏ترین نیازهاى انسانى به مشارکت مى‏گذارد. براى تشکیل یک خانواده ، مى‏باید تناسب بین دو انسان براى برآوردن تمامى نیازها در حد بالایى وجود داشته باشد. بنابراین، براى ازدواج مى‏باید ما به انسانى بیندیشیم که بتواند قسمت اعظم نیازهاى مختلف ما را مرتفع کند.

 

عشق مى‏تواند مکمل ازدواجى صحیح باشد و نه تنها عامل تعیین کننده ی آن.

 

باید اذعان کنیم که با وجود اهمیت و تعالى عشق در زندگى ، نیازهاى واقعى انسان نیز حقیقتى انکار ناپذیرند. انسان عاشق نمى‏تواند به عشق اکتفا کند و از نیازهاى خود از این طریق چشم بپوشد. عشق، بقا و حضور معشوق است؛ حتى اگر به فناى عاشق بینجامد . بنابراین، ملاک مشخص براى تمیز بین عشق و کشش امیال، در همین است که عاشق درصدد رضایت معشوق است و نه رضایت خویش. عاشق وقتى با معشوق کامل مواجه مى‏شود ، مى‏خواهد همه چیز و حتى خود را از دست بدهد. از این رو، بهتر است که براى ازدواج انسانى را انتخاب کنیم که در برآوردن نیازهاى مختلف، ما را یار، همراه و همسر باشد؛ نه این که تنها به دلیل عشق، انسانى را برگزینیم که از جهات مختلف با ما تباین داشته باشد. بد نیست در این جا اشاره به سرنوشت دختران و پسران بسیارى داشته باشیم که تنها به انگیزه ی علاقه‏مندى دست به ازدواج زده و از آن پشیمان شده‏اند. ازدواجى که بدون توجه به نیازهاى گوناگون انسان، صورت پذیرد و تنها بخواهد عشق را تأمین نماید، بسیار زود شکست خواهد خورد.

 

عشق در قلب سالم جوانه مى‏زند و در آن رشد مى‏کند

با این عبارت، وارد این موضوع مى‏شویم که عشق قبل از ازدواج، اساسى‏تر و با دوام‏تر است یا عشق بعد از ازدواج؟ باید به این نکته توجه کنیم که عشق در بستر قلب سالم ، حقیقت‏جو و به دور از تعصبات و هواهاى نفسانى ، جوانه مى‏زند و رشد پیدا مى‏کند. در صورتى که ما انسان‏ها در تلطیف و تطهیر روح خود بکوشیم و هر روز خویش را برتر و والاتر از روز قبل قرار دهیم و غل و غش را از درون خود برانیم ، قلب را بستر جوانه زدن عشق و رشد روزافزون آن ساخته‏ایم.

و جواب سوال طبق مطالب گفته شده می تواند هر دو صورت قضیه باشد .

 

بنابراین، بیاییم براى این که عشق را زنده نگه داریم، پاسدار حریم آن باشیم و آن را به عنوان گل سرسبد نعمت‏هاى الهى به‏انسان‏ها هدیه دهیم؛ در کمال و صلاح درونى خویش بکوشیم و از این طریق، دنیا را تبدیل به گلستان عشق کنیم.

 


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • سفر دوباره
    یادداشت چهارم
    بدون شرح ...
    تست های روانشناسی
    مناجات با خدا
    یادداشت سوم
    سالگرد ساخت مسجد مقدس جمکران به دستور امام زمان ( عج )
    مسجد مقدس جمکران افراط ها و تفریط ها :
    گزارش کاراموزی ساختمان
    خلاصه ترجمه جز چهارم
    خلاصه ترجمه جز دوم و سوم
    مجموعه عکس های کعبه
    سخنان پیامبر (ص) درباره ماه مبارک رمضان در اواخر ماه شعبان
    جمعه زیباست چون یار آمدنیست
    عصر ظهور
    [همه عناوین(72)][عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  •  Atom 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • پیوندهای روزانه

  • مطالب بایگانی شده

  • لینک دوستان من

  • لوگوی دوستان من

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  • آوای آشنا

  •